طرح ارسال ربات به یک سفر ۱۰۰۰ ساله برای کشف سیارات بیگانه
تاریخ انتشار: ۲۰ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۷۸۷۵۱
یک طرح پیشنهاد شده برای کشف سیارات بیگانه، فرستادن یک ربات به فضا و کنترل آن از روی زمین است، اما پژوهشگران معتقدند که این ربات باید برای یک سفر ۱۰۰۰ ساله آماده شود.
به گزارش ایران اکونومیست و به نقل از فوربس، یافتن سیارات بیگانه که به دور ستارههای دیگر میچرخند، آسان است. ستارهشناسان تنها در دهه گذشته، بیش از ۶۰۰۰ مورد از آنها را پیدا کردهاند اما احتمال قابل سکونت بودن فقط در مورد تعداد بسیار کمی از آنها در نظر گرفته میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دانشمندان دهها تلسکوپ را روی زمین و در فضا دارند که میتوانند سیارات بیگانه را پیدا کنند و حتی جو آنها را برای یافتن نشانههای حیات مورد بررسی قرار دهند. بیشتر این سیارات در اطراف ستارگان کوتوله قرمز کمنور و کوچک قرار دارند زیرا فناوری کنونی، مطالعه اجرام اطراف ستارههای درخشان خورشید مانند را دشوار میکند.
هدف بزرگ بعدی در علوم سیارهای این است که یک فضاپیما برای کاوش روی سطح یکی از سیارات بیگانه فرستاده شود. پروژه "RIGEL"، طرحی برای فرستادن یک ربات زمینشناس برای سفر به سیارهای در اطراف یک ستاره شبیه به خورشید است.
با وجود این، یک مشکل کوچک وجود دارد. حتی اگر نزدیکترین ستاره خورشیدمانند که ستارهشناسان آن را با نام "تاو نهنگ"(Tau Ceti) میشناسند انتخاب کنیم، حدود ۱۰۰۰ سال طول میکشد تا یک فضاپیمای مجهز به فناوری کنونی به آن برسد.
در هر حال، این دلیل برای به تعویق انداختن پروژه RIGEL کافی نیست. "فیلیپ هورزمپا"(Philip Horzempa)، دانشمند سیارهشناسی "کالج لو موین"(LeMoyne College)، پاییز امسال مقالهای را منتشر کرد که جزئیات این مأموریت بلندپروازانه را شرح میداد.
پروژه RIGEL که برای فرود آمدن روی یک سیاره فراخورشیدی و کاوش روی سطح آن طراحی شده است، آسان نخواهد بود اما این مقاله به وضوح نشان میدهد که چالش مهندسی قابل توجهی که این پروژه ارائه میدهد، یکی از دلایلی است که ماموریت باید به زودی آغاز شود.
برنامه این پروژه، بازدید از سیارهای در منظومه ستاره تاو نهنگ است که حدود ۱۰ سال نوری با ما فاصله دارد. این احتمالا نزدیکترین منظومهای است که یک سیاره سنگی معتدل را در بر دارد و سیاره سنگی آن کمی شبیه به زمین یا مریخ است. در هر حال، برای تأیید این موضوع به تحقیقات بیشتری نیاز است. چالش مهندسی که در افزایش سرعت فضاپیما وجود دارد نیز بسیار فراتر از حد تصور است. هورزمپا در مقاله خود، از مهندسان میخواهد که سرعت ۳۲۰۰ کیلومتر در ثانیه را مد نظر داشته باشند.
فضاپیمای "نیو هورایزنز"(New Horizons) که با انرژی هستهای کار میکند، سریعترین فضاپیمای پرتابشده از زمین است و موفق شده به سرعت ۱۶ کیلومتر در ثانیه دست یابد. نیو هورایزنز در سال ۲۰۱۵ از نزدیک سیاره پلوتو پرواز کرد و اکنون در "کمربند کویپر"(Kuiper Belt) قرار دارد. هورزمپا در مقاله خود نوشته است: دستیابی به این سطح از انرژی نیازمند تلاش متمرکز مهندسی است. فضاپیما مطمئنا باید فوق سبک باشد و احتمالا باید از امواج ضربهای حاصل از انفجار گرماهستهای برای رسیدن به سرعتهای باورنکردنی لازم استفاده کند.
به دست آوردن توانایی لازم برای ناسا به منظور حفظ تماس با فضاپیما نیز یک چالش بزرگ خواهد بود. ارسال یک سیگنال به مریخ، هفت دقیقه طول میکشد. پیشنهاد هورزمپا این است که ارتباطات لیزری با پهنای باند بالا در نظر گرفته شود. این ارتباطات به زودی در مأموریت "سایکی"(Psyche) ناسا آزمایش خواهند شد که قرار است در سال ۲۰۲۶ پرتاب شود. با وجود این، فضاپیمای سایکی احتمالا تنها هر ۲۰ سال یک بار میتواند با زمین ارتباط برقرار کند.
از دیگر چالشهای مهندسی میتوان به ساخت سیستمهای قدرت با قابلیت کارکرد ۱۰۰۰ سال و سپرهای مقاوم در برابر ضربه ذراتی که با سرعت ۲۰۰۰ مایل در ثانیه حرکت میکنند، اشاره کرد.
به گفته این مقاله، ماموریتهای کنونی ناسا میتوانند به پروژه RIGEL کمک کنند. "برنامه اکتشاف مریخ"(MEP) ناسا میتواند مریخنوردهای جدیدی را برای فرود آمدن روی سطح مریخ توسعه دهد و نیمنگاهی به ایجاد مریخنورد مناسب برای کاوش در سطح یک سیاره فراخورشیدی سنگی و جستجوی نشانههای حیات در آن داشته باشد. یک مأموریت تمرینی، توسعه فضاپیمایی است که بتواند کاملا مستقل در مریخ عمل کند و آمادهسازی برای رسیدن به سیارات فراخورشیدی مورد نظر در آینده را تحقق ببخشد. برای ماموریت مریخ باید یک فضاپیما وارد مدار شود، محل فرود خود را شناسایی کند، مدار را ترک کند و سپس، یک ورود با سرعت بالا انجام دهد. فضاپیما پس از فرود آمدن، برای چند سال به طور مستقل به کاوش در مریخ میپردازد.
تلسکوپهای فضایی که روی کشف سیارات فراخورشیدی جدید متمرکز هستند، میتوانند تحقیقات خود را به بررسی این موضوع اختصاص دهند که پروژه RIGEL باید کدام سیاره فراخورشیدی را مد نظر داشته باشد. هورزمپا باور دارد که ناسا در هر صورت باید یک طرح اولیه را تا سال ۲۰۲۹ اجرا کند.
وقتی یک کاوشگر بالاخره به سیاره مورد نظر خود برسد، به دنبال نشانههایی از حیات میگردد و سنگهای سیاره را بررسی میکند تا ببیند که آنها چگونه شکل گرفتهاند.
آنچه هورزمپا وعده میدهد، بسیار شبیه به برنامه "آپولو"(Apollo) در اوایل دهه ۱۹۶۰ است که انسانها را در پایان آن دهه روی ماه فرود آورد اما در مقیاس چند قرن انجام میشود. این تنها راه برای کشف سیارات بیگانه است.
هورزمپا در ادامه نوشت: هیچ راه حل جادویی برای حل کردن معمای سفر میانستارهای وجود ندارد. ستارگان و سیارات آنها در یک خلیج فضایی تقریبا غیرقابل درک قرار گرفتهاند. وظیفه نسل ما این است که مقیاس کار را درک کند و سپس، به آغاز کار بپردازد. این میراثی است که ما میتوانیم برای نسلهای آینده به جا بگذاریم.
منبع: خبرگزاری ایسنا برچسب ها: سیارات بیگانه ، ربات ، ستاره
منبع: ایران اکونومیست
کلیدواژه: سیارات بیگانه ربات ستاره سیارات بیگانه کشف سیارات پروژه RIGEL ۱۰۰۰ سال یک سیاره
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت iraneconomist.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایران اکونومیست» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۷۸۷۵۱ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
سندروم استکهلم در مدارس ابتدایی/ فرزندتان را به ربات آزمون دهنده تبدیل نکنید!
عصر ایران؛ امید خزانی*- سندروم استکهلم پدیدهای روانی است که قربانی با آزارگر خود و یا گروگان با گروگانگیر حس همدلی و حتی وفاداری دارد! اما ارتباط این موضوع با مدارس ابتدایی و کودکان معصوم چیست؟
ما - والدین که فرزندانمان را مال خود و نه از خود میدانیم - با این فرشتگان معصوم کاری میکنیم که بیشباهت نیست به پدیده سندروم استکهلم و همدلی با گروگانگیران که برخی از مدارس ابتداییاند.
این تمثیل از آن روست که والدین با دستان خود فرزندان خود را به مدارسی میسپارند که با جان و جسم کودکانشان چون یک گروگان رفتار کنند و حتی در این روند نهایت همکاری را نشان میدهند و حتی خواستار فشاری بیشتر(شما بخوانید آزاری بیشتر) از جانب مدرسه متبوع میشوند.
قبلاً مطلبی با عنوان " آموزش فرزند یا فرزند کشی " در اینجا ( لینک) منتشر شد و مقایسه ای تطبیقی با کشورهای دنیا در روند آموزش ابتدایی آورذه شد که نشان می داد ساعات آموزش ابتدایی در ایران از متوسط آموزش دنیا ۳۰۰ الی ۴۰۰ ساعت بیشتر است و این با همکاری والدین صورت می پذیرد که به نظر نویسنده فاجعه بار است و در گذر زمان باعث فرسودگی کودکان در بستر آموزش میشود. اخیرا کودکی ۹ ساله از نزدیکان را دیدم که در اثر فشار بیش از حد درسی والدین تحصیلکرده اش و الزام آنها برای آمادگی آزمون دچار اسپاسم عضلانی شده بود و کودکی اش به تاراج رفته بود! چند نکته به اختصار در باب این پدیده عرض می کنم:
۱. اگر پدران سنت زده ما خطاب به معلمان می گفتند " گوشت فرزندم مال تو استخوان اش مال من " ؛ این روز ها خیلی از والدین مجوز شدیدتر از این برخوردها را به مدارس فرزندانشان می دهند اما نه در قالب تنبیه بدنی بلکه بسی فراتر؛ تلقین دایمی حس ناکافی بودن! دقت بفرمایید برای یک کودک ۷ تا ۱۰ ساله!
۲. بارها شاهد بوده ام که والدین از مدارس متبوع شان خواسته اند که فرزند ۹ ساله آنها را برای آزمون آماده کنند . آزمونهای بی پایانی چون مدارس تیزهوشان ؛ آزمون مدارس خاص( شما بخوانید مراکز گروگانگیری ویژه) و غیره.
اهداف دوره ی آموزشی ابتدایی کم و بیش در اکثر کشورهای پیشرفته و حتی با تعریف یونسکو بر ۳ مبنای زیر استوار است : یادگیری مبانی سواد و اعداد؛ یادگیری مهارت های اجتماعی و ایجاد شوق و علاقه برای یادگیری !! در کجای این هدف گذاری جهانی آماده سازی برای آزمون های خاص گنجانده شده است که شمای والدین روان کودک ۹ ساله تان را آزار می دهید و حتی بابت آن هزینه می پردازید؟ این اتحاد والدین و مدارس علیه یه کودک ۸-۹ ساله چه منطق و مبنایی جز کودک آزاری می تواند داشته باشد. البته همه کودکان در اثر فشارهای اینچنینی دچار اسپاسم عضلانی نمی شوند اما آثار ماندگار مخرب روحی بر وجودشان می نشیند! از دوره ابتدایی همان را انتظار باید داشت که عقلای جهان بر آن اجماع کرده اند!
۳. هر نوع آموزش با عنصر انضباط ( دیسیپلین) گره خورده است. گزاره های آموزش در فضای شاد و غیره لزوما در مقام عمل جوابگو نیستند. آموزش برای کودک دوره ابتدایی با محدودیت انضباط پذیری و زمان حداقلی سرو کار دارد. ظرفیت انضباط پذیری یک کودک دوره ابتدایی بسیار محدود و شکننده است. این محدودیت ها قابلیت توسعه دارند اما قطعا در افق ۱۲ ساله باعث فرسایش آموزشی خواهند شد!
۴. بقول فرنگی ها " شیطان در جزییات است " بسیاری از آزمون های متداول آموزشی از جمله achievement test , proficiency test و competency test و Aptitude test که نسخه بومی شده آنها در مدارس ما نیز استفاده می شود با ده ها متغیر و پارامترهای اجرایی و نیروهای مجرب آموزش دیده قابلیت اجرا و نتیجه درست دارند! با زیرساخت های موجود سخت افزاری و نیروی انسانی اشغال در اکثر مدارس ابتدایی نتایج درستی برای این آزمون ها متصور نیست!
۵. آموزش و در کل علوم انسانی بسیار ظریف و شکننده است و از قوانین پوزیتیویستی تبعیت نمی کنند. به این معنا که از درستی گزاره الف و گزاره ب لزوما درستی گزاره ج حاصل نمی شود. اگر موفقیت فرمول واحدی داشته باشد که ندارد آن فرمول در مورد فرزند شما با متغیرهای زیادی سروکار خواهد داشت و لزوما نتیجه نخواهد داد. آنچه که برای موفقیت در اکثر مدارس پایه و ابتدای ما ریل گذاری شده با نوعی آزار و خشونت پنهان گره خورده است و ره به ترکستان می برد ! جاده با کیفیت ؛ خودرو استاندارد ؛ راننده مجرب و ساعت رانندگی استاندارد سفر ایمن را به دنبال دارد !
۶. بارها شنیده ایم که برای ساختن یک کشور از مدارس ابتدایی شروع کنید و نیک می دانیم که کشورهای توسعه یافته ۱۰ درصد تولید ناخاص داخلی را صرف آموزش بویژه آموزش پایه می کنند و آموزش پایه درست از وظایف ذاتی دولت هاست ! بله همه اینها درست است اما عجالتا در فقدان این درایت ها از تبدیل فرزندتان به ربات آزمون دهنده بپرهیزید!
۷. به پشتوانه دو دهه تجربه در آموزش عرض می کنم اکثر برنامه هایی که در قالب فوق برنامه در مدارس غیردولتی ارایه می شود فاقد عمق لازم است و غالبا سطحی است. برای مثال ۳ سال زبان فوق برنامه مدارس تقریبا معادل ۸ ماه آموزش در موسسات معتبر زبان است!
پی نوشت: هر نوع آموزش در هر سطحی که در دوره کودکی ( زیر ۱۲ سال) متصور است قابلیت جبران در دوره نوجوانی را داراست اما و هزار اما که کودکی از دست رفته هرگز جبران پذیر نیست چه برسد به آزار و آسیب های روحی که عمری ممکن است گریبانگیر کودک شما باشد.
---------------------
*دکتریِ آموزش